این روزها در کوچه و خیابان در سایت ها و روزنامه ها در شبکه های فضای مجازی هر جا که بروی سخن از چهار چیز است: ۱.طلا بخر ارزش پولت رو حفظ کن.
۲.برق کی میاد؟
۳.معلوم نیست ترامپ چی توی کله شه!
۴.باز هم ظریف؟!
البته تک و توک آدم های بیکار هم این وسط گاهی غری می زنند و می پرسند: ای بابا! این بشر بنّا بود یا متخصص قلب؟… امان از میکس قیمه و ماست!
خب… با سه تای اولیش کاری ندارم و تلاش می کنم اندکی از چهارمی حرف بزنم و تشریح کنم که چرا یادداشتم را با یک نمای سینمایی آغاز کردم و دوربین زوم کرد روی رخسار محمد جواد.
آیا به قیافه ی ظریف و آن محاسن پروفسوری می آید که او را در نمایی از یک فیلم جنگی و پارتیزانی تجسم کنیم؟ نه! ولی سخنان قاضی القضات و دکتر خلبان به علاوه ی تحصن و اعتراض تابعین پایداریچی ها نشان دهنده ی این است که قرار است حالا حالاها درباره ی ظریف بخوانیم و بشنویم!
لابد می پرسید: حوله و دمپایی چرا آن بالاست؟
پاسخ: از دید معترضین و مخالفین برکناری و خانه نشین شدن ظریف کفایت نمی کند و اقلّ مجازات این است که محاکمه و زندانی شود. در این صورت علاوه برشان و کلاس دیپلمات ها مساله ی آلرژی و دمپایی پلاستیکی مواد اول و مواد و دوم و ست کردن رنگ دمپایی و حوله و مسواک در میان است. (اطلاعات روشنی درباره ی مخیّر بودن در پوشیدن لباس راه راه یا پیژامه و تیشرت دلخواه ندارم.)
لطفا نپرسید؛ به چه اتهامی. هم داووس رفته هم این که اصلا یک جوریه. می فهمید؟ یک جوریه. تمام شد رفت. ماده و تبصره نمی خواد؛ همین کفایت می کند.
تا جایی که خوانده ایم و شنیده ایم در گلچین تجارب محمد جواد ظریف نه خاطرات پادگان عجب شیر نقش بسته نه ساعات فرحناک هواخوری در محوطه ی زندان. برای سربازی امریه گرفته در نیویورک و پیه زندان پهلوی و پساپهلوی هم به تنش نخورده. اساسا چه لطفی دارد که سر و ته روایت های کسل کننده ی مردِ سیاست صرفا سازمان ملل باشد و دانشگاه و وزارتخانه؟! به جان گفتم ال به کاترین گفتم بل به کوفی گفتم ول! این که نشد خاطرات! گفته می شود خود این زیباکلام هم در همان چند صباح چنان ژرف شده که گویی دکترایی دگر گرفته است.
حالا بگذارید بگویم به حبس اندر شدنِ محمد جوادِ ظریف چه فوایدی دارد:
اول این که تا سه نشه بازی نشه و یحتمل صلح نوبل خواهد گرفت.
دوم این که هوای اوین به مراتب تمیزتر از میدان پاستور و آن دور و برهاست.
سوم این که فرصتی پیدا می کند که اندکی استراحت کند. شاید سمت قلاب بافی و نازک کاری هم برود.
چهارم این که می تواند حریفان خوبی پیدا کند و در شطرنج و بوکس و اینها پیشرفت کند.
پنجم این که بانکی از خاطرات جدید خواهد داشت برای نوه ها و دوستان و خبرنگاران و نزد زیباکلام و دیگران کم نخواهد آورد. اینها فقط بخشی از فواید است.
اما فواید محبوس شدن ظریف برای پزشکیان و دولت او چیست؟ اول این که مسعود خان می تواند بگوید: وقتی معاون راهبردی آدم را زندانی کنند اصلا راهبرد و راهکار برای آدم می ماند؟ ما گفتیم دعوا نکنیم وفاق کنیم. رفیق بشیم. این که نشد که. شد؟ دوم… راستش را بخواهید؛ دوم و سوم ندارد و پزشکیان اگر ظریف را از دست دهد چنان یکه و تنها خواهد افتاد که گویی در اتاق عمل گیر افتاده! هم باید تکنسین بیهوشی باشد هم جراحی کند هم دیوار فروریخته ی اتاق ریکاوری را چاره کند.
ببخشید! … یک سوال عوامانه: آیا همه ی اینها برنامه ریزی شده است؟
بگذارید سوالم را باز کنم: آیا واقعا ظریف و پزشکیان و دیگر اعضای اصلی تیم نشسته اند توی یک اتاق یا ایستاده اند توی یک استخر و دست به یکی کرده اند که مثلا فقط ظریف حرف های آنچنانی بزند و سر مخالفین را گرم کند تا دیگر همرهان کار خودشان را بکنند؟ آیا این دو ناقلای اصفهانی (آق محمد جواد و حاج عباس) چنین برنامه ریزی کرده اند که برای پیش بردن مذاکره با آمریکا و موضوع اف.ای.تی.اف و اینها عباس و مجید در عمق صحنه آرام کار کنند و جواد در کانون صحنه سپر شود؟ خیر. باور کنید شخصا چنین تصوری ندارم. اساس کار سیاست در ایران تا این حد مهندسی شده و حساب شده نیست و برخلاف دیدگاه بسیاری از دوستانم حتی در مورد تصمیم شورای نگهبان برای تایید صلاحیت پزشکیان نیز بنا را بر این نگذاشته ام که در پشت صحنه همفکری و مصلحت اندیشی در میان بوده باشد. چنین بُر خورد! همین!
لابد می پرسید: اگر چنین است پس چرا فقط به ظریف حمله می شود؟ به دو دلیل: اول این که همه ساکتند و فقط اوست که حرف می زند! دوم این که ظریف یک نماد و نشانه است و نه یک قهرمان. حمله ی تندروها به ظریف علاوه بر آن که در آن دار و دسته خلعت و تحسین به دنبال دارد به دولت نیز چنین پیامی مخابره می کند: بخواهید از این حرف ها بزنید کلاهمان تو هم می رود! شواهد نشان می دهد که خود پزشکیان هم تعریف دقیق و روشنی از «وفاق» ندارد و مخالفین دندان هایش را شمرده اند و خیلی خوب می دانند که کل فلسفه ی سیاسی او از دو واژه ی ساده ی «دعوا نکنیم» فراتر نمی رود. قطعا دعواکردن چیز خوبی نیست! ولی این تئوری بیشتر به درد اتاق تشریح و اتاق عمل می خورد و نه دنیای سیاست! به قول ما کردها «می خواهد ماهی بگیرد و پاهایش خیس نشود». مگر چنین چیزی ممکن است؟ وقتی که پزشکیان اغلب معاونین و کادرهای مهم خود را از میان صنف پزشکان برگزیده و سکان مهمترین وزارتخانه ها را هم به آدم های دولت قبلی سپرده و کاری کرده که نخبگان و دانشگاهیان هم حول محور و مفهوم خاصی گردهم نیایند وقتی که تمام مهره های مهم دولت و تیم پزشکیان شولای سکوت بر شانه انداخته اند و خودشان را آفتابی نمی کنند بسیار طبیعیست که شخصی مانند ظریف آماج همه ی تیرها باشد.
۳۱۱۳۱۱
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "حوله و دمپایی سفید برای ظریف" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "حوله و دمپایی سفید برای ظریف"، کلیک کنید.