
خلاصه کتاب سفیدبرفی فراموشکار ( نویسنده نانسی لون )
کتاب سفیدبرفی فراموشکار اثر نانسی لون، برداشتی تازه و خلاقانه از افسانه کلاسیک سفیدبرفی است که قهرمان داستان را با ویژگی انسانی و جذاب فراموشکاری به تصویر می کشد و پیامی عمیق درباره پذیرش نقص ها و کامل نبودن انسان ها را در قالبی شیرین و طنزآمیز به کودکان و والدین ارائه می دهد. حتماً شما هم مثل من، داستان سفیدبرفی رو هزار بار شنیدید و همیشه فکر می کردید که اون یه دختر بی نقص و زیباست که فقط به خاطر حسادت ملکه به مشکل می خوره. اما نانسی لون اومده و یه جور دیگه داستان رو برامون تعریف کرده؛ یه جوری که کلی باهاش حال می کنیم و فکر می کنیم! این سفیدبرفی ما، یه ایراد کوچولو، ولی خیلی مهم داره: اون خیلی فراموشکاره! همین ویژگی بامزه، کل داستان رو از این رو به اون رو می کنه و کلی ماجرای خنده دار و البته آموزنده رو می سازه. آماده اید با هم بریم سراغ یه سفیدبرفی جدید؟
نانسی لون کیه و چه جوری سفیدبرفی رو بازنویسی کرده؟
نانسی لون، اسم یه نویسنده است که واقعاً کارش رو بلده، مخصوصاً وقتی پای ادبیات کودک و نوجوان وسط باشه. ایشون فارغ التحصیل رشته نویسندگی خلاق هستن و می شه گفت حسابی تو کار خودشون خبره ان. نانسی با قلم شیرین و نگاه متفاوتش، تونسته جوایز زیادی رو از جاهای معتبری مثل انجمن کتابخانه های آمریکا و انجمن بین المللی کتابداران مدارس به دست بیاره که نشون می ده چقدر کارهای ایشون باکیفیت و ارزشمنده.
فلسفه نویسندگی نانسی لون خیلی جالبه. ایشون دوست داره افسانه های قدیمی رو که همه مون باهاشون بزرگ شدیم، با یه دید جدید بازنویسی کنه. یعنی نمی خواد فقط یه کپی از اون ها ارائه بده، بلکه می خواد یه جورایی اونا رو به روز کنه و یه چیز جدید بهشون اضافه کنه که هم جذاب باشه و هم یه پیام خاص داشته باشه. برای نانسی، داستان گویی فقط سرگرمی نیست، بلکه راهیه برای آموزش و تفکر. کتاب Seriously, Snow White Was So Forgetful! که ما توی ایران اون رو با عنوان سفیدبرفی فراموشکار می شناسیم، دقیقاً همین رویکرد رو داره. این کتاب یکی از کارهای معروف و پرطرفدار نانسیه که نشون می ده چقدر می شه با یه ایده کوچیک، یه داستان قدیمی رو تازه و جذاب نگه داشت.
توی کشور ما هم، خانم فاطمه خانلری زحمت کشیدن و این کتاب رو با بهترین کیفیت به فارسی برگردوندن. ترجمه ایشون باعث شده که این داستان جذاب، برای بچه ها و حتی بزرگترهای فارسی زبان هم قابل دسترس و لذت بخش باشه. یه جورایی می شه گفت بدون کار ایشون، ما نمی تونستیم از این همه خلاقیت و پیام های قشنگ نانسی لون بهره مند بشیم.
خلاصه داستان: یه سفیدبرفیِ بامزه که همش یادش می ره!
شروع یه داستان آشنا، اما با یه پیچش جدید
همه ما داستان سفیدبرفی رو بلدیم، درسته؟ یه دختر خوشگل و مهربون به اسم سفیدبرفی که توی قصر زندگی می کنه. ملکه، نامادری ش، یه زن بدجنس و خودشیفته است که فقط زیبایی خودش براش مهمه. هر روز از آینه جادویی ش می پرسه: آینه، آینه، روی دیوار، کی از همه زیباتره در این دیار؟ تا اینجاش که همه چیز مثل همون داستان قدیمی خودمونه. اما یه روز آینه جواب می ده: ملکه جان، تو زیبایی، ولی سفیدبرفی از تو زیباتره! و اینجا دیگه داستان نانسی لون شروع می شه. ملکه از عصبانیت و حسادت دیوونه می شه و تصمیم می گیره سفیدبرفی رو از سر راه برداره. اما خب، سفیدبرفی ما که شانس داره، جون سالم به در می بره و به جنگل فرار می کنه.
فرار به جنگل و ورود به جمع کوتوله های صبور
سفیدبرفی آواره و تنها توی جنگل راه می افته تا اینکه به یه کلبه کوچولو و دوست داشتنی می رسه. کلبه مال هفت تا کوتوله مهربونه که روزها می رن معدن و سنگ های قیمتی پیدا می کنن. وقتی کوتوله ها برمی گردن خونه و با سفیدبرفی روبرو می شن، اولش یه کم جا می خورن، ولی بعدش با روی باز ازش استقبال می کنن. سفیدبرفی هم خوشحال می شه که یه جای امن برای زندگی پیدا کرده و با کوتوله ها دوست می شه. اینجا جاییه که کم کم ویژگی اصلی این سفیدبرفی خودشو نشون می ده و قصه رو حسابی جذاب می کنه.
دردسرهای فراموشکاری و امتحان صبر کوتوله ها
از اینجا به بعده که متوجه می شیم سفیدبرفی نانسی لون، یه جورایی حواس پرت و فراموشکاره. این فراموشکاری، هم باعث دردسر می شه و هم کلی لحظه خنده دار خلق می کنه. مثلاً کوتوله ها بهش می گن که وقتی از خونه بیرون می ری، در رو قفل کن، یا مواظب غریبه ها باش. اما سفیدبرفی هر بار یادش می ره! در رو باز می ذاره، یا یه آدم غریبه که می تونه همون ملکه بدجنس باشه، رو راحت راه می ده داخل. کوتوله ها هر روز باید حواسشون به سفیدبرفی باشه و این فراموشکاری های اون، کارشون رو حسابی سخت می کنه. اونا مدام باید پشت سر سفیدبرفی راه بیفتن و اشتباهاتش رو جبران کنن. ولی خوبی کوتوله ها اینه که خیلی صبور و مهربونن و سفیدبرفی رو با همین ویژگی هاش دوست دارن.
نانسی لون توی کتاب سفیدبرفی فراموشکار به ما نشون می ده که حتی قهرمان های قصه ها هم می تونن نقص هایی داشته باشن و این نقص ها لزوماً بد نیستن، بلکه می تونن کلی ماجرای جدید و بامزه خلق کنن.
دسیسه های ملکه و چالش های فراموشی سفیدبرفی
ملکه بدجنس هم که بیکار نمی شینه. اون متوجه می شه که سفیدبرفی هنوز زنده اس. برای همین، خودش رو به شکل های مختلف درمی آره تا سفیدبرفی رو از بین ببره. یه بار در قالب یه پیرزن دوره گرد میاد و یه سنجاق سر طلسم شده به سفیدبرفی می ده. کوتوله ها به سفیدبرفی گوشزد کرده بودن که به هیچ غریبه ای در رو باز نکنه، اما خب، سفیدبرفی فراموشکار ما با روی باز از اون پیرزن استقبال می کنه و سنجاق رو هم به موهاش می زنه. همین که سنجاق رو می ذاره، جادو اثر می کنه و سفیدبرفی بیهوش می شه. کوتوله ها وقتی برمی گردن و می بینن که سفیدبرفی بیهوش افتاده، سریع سنجاق رو پیدا می کنن و از موهاش برمی دارن و سفیدبرفی به هوش میاد، اما هیچی از اتفاقی که افتاده یادش نمی آد! ملکه ناامید نمی شه و یه بار دیگه برمی گرده، این بار با یه شانه طلسم شده و باز هم سفیدبرفی با فراموشکاری خودش در رو باز می کنه و گرفتار می شه، اما کوتوله ها بازم نجاتش می دن. دسیسه نهایی ملکه هم که همون سیب سمی معروفه. باز هم کوتوله ها هرچی یادداشت و هشدار می ذارن که در رو باز نکن!، از غریبه ها چیزی نگیر!، سفیدبرفی یادش می ره. اون سیب رو می خوره و به خواب عمیقی فرو می ره.
شاهزاده، بوسه و یه پایان غیرمنتظره!
سفیدبرفی بیهوش روی زمین افتاده و کوتوله ها هر کاری می کنن نمی تونن نجاتش بدن. طبق داستان اصلی، سفیدبرفی توی تابوت شیشه ای قرار می گیره تا اینکه یه شاهزاده از راه می رسه. شاهزاده از دیدن زیبایی سفیدبرفی در تابوت شیشه ای مات و مبهوت می شه و عاشقش می شه. بوسه شاهزاده، طلسم رو می شکنه و سفیدبرفی به هوش میاد. اما توی نسخه نانسی لون، فراموشکاری سفیدبرفی ممکنه اینجا هم یه نقش بامزه داشته باشه. شاید سفیدبرفی حتی یادش نیاد که چرا بیهوش شده بود یا حتی شاهزاده رو از قبل بشناسه! این پیچش های داستانی، این نسخه رو خیلی جذاب تر از نسخه اصلی می کنه.
ازدواج و زندگی با یه نقص دوست داشتنی
در نهایت، سفیدبرفی و شاهزاده با هم ازدواج می کنن، درست مثل داستان های پریان. اما این پایان، فقط یه زندگی کردن به خوبی و خوشی ساده نیست. سفیدبرفی هنوز هم فراموشکاره! این ویژگی، جزئی از وجود اونه و دیگه قرار نیست برطرف بشه. اینجاست که داستان به ما یاد می ده که چطور باید با نقص ها و کمبودهای خودمون یا دیگران کنار بیایم و حتی دوستشون داشته باشیم. سفیدبرفی و شاهزاده یاد می گیرن که چطور فراموشکاری سفیدبرفی رو مدیریت کنن و با وجود این ویژگی، یه زندگی شاد و پرماجرا داشته باشن. این بخش از داستان به خوبی نشون می ده که زندگی واقعی هم همینه؛ هیچ کس کامل نیست و مهم اینه که چطور با نقص هامون کنار بیایم و اون ها رو مدیریت کنیم.
پیام اصلی کتاب: عیب و نقص ها هم بخشی از ما هستن!
آدمیزاد که بی عیب و نقص نیست!
اصلی ترین پیامی که کتاب سفیدبرفی فراموشکار به ما می ده، اینه که هیچ کس کامل نیست، حتی زیباترین و مهربون ترین آدم ها! این پیام شاید خیلی ساده به نظر برسه، ولی توی دنیای امروز که همه دنبال بی نقص بودن هستن، خیلی مهمه. نانسی لون با یه زبان شیرین و دوست داشتنی بهمون می گه که عیب و نقص داشتن، جزئی از انسان بودنه. سفیدبرفی با همه زیبایی و خوبی هاش، یه مشکل کوچیک به اسم فراموشکاری داره. این فراموشکاری باعث می شه اون بیشتر شبیه یه آدم واقعی بشه، نه یه شخصیت کارتونی که همیشه همه چیزش عالیه. اینجاست که بچه ها یاد می گیرن که همه آدم ها، حتی بزرگترها، ممکنه یه سری ضعف ها داشته باشن و این کاملاً طبیعیه.
یاد بگیریم خودمون و ضعف هامون رو بپذیریم
یه درس خیلی مهم دیگه که این کتاب بهمون می ده، پذیرش نقص هاست. به جای اینکه بخوایم ضعف هامون رو قایم کنیم یا انکارشون کنیم، باید یاد بگیریم اون ها رو بپذیریم و سعی کنیم مدیریتشون کنیم. کوتوله ها و شاهزاده، سفیدبرفی رو با همین فراموشکاری ش دوست دارن و سعی می کنن بهش کمک کنن. این یعنی همدلی و پذیرش متقابل. برای بچه ها، این درس می تونه خیلی ارزشمند باشه، چون یاد می گیرن که هم خودشون و هم دوستاشون رو با تمام ویژگی هاشون دوست داشته باشن و کسی رو به خاطر یه ضعف کوچیک، مسخره نکنن یا از خودشون نرونن.
مسئولیت پذیری: یه درس مهم برای همه
هرچند سفیدبرفی فراموشکاره، اما توی داستان می بینیم که چطور این فراموشکاری، مسئولیت پذیری رو هم توی خودش و هم توی اطرافیانش تقویت می کنه. کوتوله ها باید بیشتر حواسشون به سفیدبرفی باشه و براش یادداشت بذارن. سفیدبرفی هم یاد می گیره که باید بیشتر تلاش کنه تا چیزها رو به خاطر بسپاره یا از بقیه کمک بگیره. این داستان به بچه ها یاد می ده که هر کاری که می کنیم، یه نتیجه ای داره و باید مسئولیت کارهامون رو بپذیریم، حتی اگه ناخواسته و به خاطر فراموشکاری باشه. این پیام، هم جنبه فردی داره و هم جنبه اجتماعی؛ یعنی هم خودمون مسئولیت پذیر باشیم و هم توی جامعه، حواسمون به هم باشه و به همدیگه کمک کنیم.
اگه بخوایم این کتاب رو با نسخه کلاسیک سفیدبرفی مقایسه کنیم، می بینیم که خیلی با هم فرق دارن. توی نسخه کلاسیک، تمرکز اصلی روی زیبایی سفیدبرفی و شرارت بی حد و حصر ملکه است. پیامش هم معمولاً اینه که خوبی بر بدی پیروز می شه و زیبایی پاداش داره. اما نانسی لون، یه جور دیگه به قضیه نگاه می کنه. اون می خواد بگه که زیبایی تنها چیزی نیست که مهمه، و حتی یه قهرمان هم می تونه نقص داشته باشه. اینجا، داستان بیشتر روی شخصیت پردازی عمیق تر و پیام های انسانی تر تمرکز می کنه تا صرفاً یه قصه خوب و بد. این نگاه جدید، برای تربیت بچه ها خیلی مفیدتره، چون بهشون یاد می ده که واقعیت زندگی پیچیده تر و پر از رنگ های مختلفه.
در کنار همه این پیام های عمیق، کتاب سفیدبرفی فراموشکار یه چیز دیگه هم داره که نمی شه ازش چشم پوشید: طنز و سرگرمی! فراموشکاری سفیدبرفی کلی موقعیت خنده دار ایجاد می کنه که هم بچه ها و هم بزرگترها رو به خنده می ندازه. فکرش رو بکنید، یه نفر دائم یادش می ره چی کار کرده یا چی باید بکنه! این اتفاقات، داستان رو خیلی جذاب و شیرین می کنه و باعث می شه بچه ها با اشتیاق بیشتری کتاب رو دنبال کنن. این ترکیب آموزش و سرگرمی، واقعاً شاهکاره.
نگاهی به شخصیت های داستان: هر کدوم یه جور خاص!
سفیدبرفی: یه قهرمان زیبا، اما یه خورده حواس پرت!
این سفیدبرفی با اون سفیدبرفی توی قصه مادربزرگ ها خیلی فرق داره. بله، هنوز هم زیباست و هنوز هم دلنشین، اما این بار یه ویژگی کاملاً انسانی و ملموس داره که اون رو از یه شخصیت افسانه ای، به یه دوست نزدیک تبدیل می کنه: فراموشکاری! این فراموشکاری باعث می شه سفیدبرفی دیگه اون دختر بی نقص و دست نیافتنی نباشه. اون با این نقصش، واقعی تر، قابل درک تر و حتی دوست داشتنی تر می شه. وقتی می خونیم که چطور با حواس پرتی ش برای کوتوله ها دردسر درست می کنه، یا چطور یادش می ره در رو قفل کنه و ملکه دوباره راهی برای نفوذ پیدا می کنه، دلمون براش می سوزه و باهاش همذات پنداری می کنیم. نانسی لون با این ظرافت، به بچه ها نشون می ده که حتی قهرمان ها هم ممکنه مثل خودمون با مشکلاتی دست و پنجه نرم کنن. این باعث می شه بچه ها احساس نزدیکی بیشتری با سفیدبرفی داشته باشن و بفهمن که هر انسانی، فارغ از ظاهر و موقعیتش، می تونه نقص هایی داشته باشه.
ملکه: همون بدجنسِ همیشگی، ولی این بار با یه حریف گیج!
ملکه توی این داستان هم، همون ملکه شرور و حسودی هست که می شناسیم. اون هنوز هم می خواد زیباترین باشه و از سفیدبرفی متنفره. اما این بار، حریفش یه جورایی «پیچیده»تره. ملکه باید با فراموشکاری سفیدبرفی کنار بیاد! یعنی نقشه می کشه، سفیدبرفی یه کاری می کنه که نقشه رو به هم می زنه (مثلاً یادش می ره چه بلایی سرش اومده)، و ملکه باید دوباره نقشه بکشه. این جنبه جدید، یه لایه طنز به شخصیت ملکه هم اضافه می کنه. شرارت ملکه هنوز هم وحشتناکه، اما مقابله با یه حریف که خودش حواسش به خودش نیست، یه جورایی بامزه است و باعث می شه داستان از یه فضای کاملاً تاریک و ترسناک، به سمت یه فضای کمدی-دراماتیک بره. در واقع، ملکه هم با فراموشکاری سفیدبرفی، چالش های خودش رو داره و این قضیه، ملکه رو هم یه جورایی از اون کلیشه «فقط بد» بودن خارج می کنه و یه جنبه انسانی تر بهش می ده، هرچند که ذاتاً هنوز هم بدجنسه.
کوتوله ها: بهترین دوستای دنیا، با یه عالمه صبر و حوصله!
کوتوله ها توی این داستان، نقش قهرمان های گمنام رو دارن. اونا نماد صبر، مهربونی و همدلی هستن. با وجود تمام دردسرهایی که فراموشکاری سفیدبرفی برای اونا ایجاد می کنه، هرگز ازش ناامید نمی شن و از کمک کردن بهش دست نمی کشن. اونا مدام براش یادداشت می نویسن، بهش هشدار می دن و هر بار که گرفتار دسیسه های ملکه می شه، به هر زحمتی که هست، نجاتش می دن. نقش کوتوله ها توی این داستان، خیلی پررنگ تر از نسخه اصلیه. اونا فقط یه پناهگاه برای سفیدبرفی نیستن؛ اونا دوستای واقعی و همدم های صبوری هستن که به ما یاد می دن چطور باید با آدم هایی که یه جورایی باهامون متفاوتن یا نیاز به کمک دارن، رفتار کنیم. اونا نشون می دن که عشق و مهربونی می تونه هر نقص و کمبودی رو پوشش بده و زندگی رو قشنگ تر کنه. کوتوله ها به بچه ها یاد می دن که چطور یه دوست خوب باشن و در مقابل ضعف های دوستاشون، صبوری و همدلی به خرج بدن.
نانسی لون با این شخصیت پردازی ها، یه جورایی آینه روبه روی خودمون می ذاره تا به نقص ها و خوبی های خودمون و بقیه نگاه کنیم و یاد بگیریم چطور همدیگه رو با همین تفاوت ها بپذیریم.
چرا این کتاب برای بچه های ما عالیه؟
مناسب چه سنیه؟
کتاب سفیدبرفی فراموشکار نانسی لون، یه انتخاب عالی برای بچه های کوچیک تره، یعنی گروه سنی ۴ تا ۸ سال. بچه ها تو این سن، تازه دارن دنیا رو کشف می کنن و افسانه ها و داستان ها براشون خیلی جذابه. این کتاب با زبان ساده و روانی که داره، کاملاً مناسب این سن و سال طراحی شده. هم تصاویرش برای این رده سنی جذابه و هم داستانش پیچیدگی خاصی نداره که بچه ها رو گیج کنه. تازه، چون یه شخصیت آشنا مثل سفیدبرفی رو داره، بچه ها زودتر باهاش ارتباط برقرار می کنن.
درس هایی برای زندگی روزمره
فراتر از سرگرمی، این کتاب پر از درس های مهمه که به درد زندگی روزمره بچه ها می خوره. اول از همه، بهشون یاد می ده که آدما با هم فرق دارن و هیچ کس کامل نیست. این پیام، کمک می کنه بچه ها خودشون رو با بقیه مقایسه نکنن و اگه یه نقطه ضعفی دارن (مثلاً یه کم حواس پرتی یا فراموشکاری)، از خودشون خجالت نکشن. در واقع، همدلی با بقیه و پذیرش تفاوت ها، یه مهارت اجتماعی خیلی مهمه که این کتاب به طور غیرمستقیم به بچه ها یاد می ده.
از طرف دیگه، این کتاب بچه ها رو تشویق می کنه که یه نگاه جدید به داستان های آشنا داشته باشن. یعنی بهشون می گه که همیشه یه راه دیگه برای دیدن قصه هست و نباید فقط به یه روایت خاص بچسبیم. این یعنی تفکر انتقادی رو در اونا تقویت می کنه؛ اینکه به همه چیز سوالی نگاه کنن و دنبال جواب های جدید باشن. فکر کردن به اینکه اگه سفیدبرفی فراموشکار باشه چی می شه، خودش یه تمرین عالی برای خلاقیت و دیدگاه متفاوته.
سرگرمی و آموزش، دست تو دست هم
یه نکته خیلی مهم دیگه، جنبه سرگرم کننده و طنزآمیز کتابه. فراموشکاری سفیدبرفی، کلی موقعیت خنده دار ایجاد می کنه که بچه ها رو حسابی می خندونه. وقتی یه کتاب هم بامزه باشه و هم یه پیام قشنگ داشته باشه، بچه ها با علاقه بیشتری سمتش می رن و مطالب رو بهتر یاد می گیرن. این کتاب دقیقاً همینطوره؛ هم یه عالمه می خندونمون و هم یه عالمه درس های خوب بهمون یاد می ده.
پس اگه دنبال یه کتاب می گردید که هم بچه تون رو سرگرم کنه، هم بهش درس های اخلاقی و اجتماعی مهمی بده، و هم اونو به فکر کردن تشویق کنه، سفیدبرفی فراموشکار یه انتخاب عالیه. این کتاب نشون می ده که ادبیات کودک چقدر می تونه عمیق و پربار باشه و چطور می تونه به رشد فکری و عاطفی بچه ها کمک کنه.
این خلاصه با بقیه فرق داره، چرا؟
حتماً موقع گشت و گذار توی اینترنت، با خلاصه های زیادی از کتاب ها و داستان ها برخورد کردید. خیلی از این خلاصه ها، مخصوصاً در مورد کتاب هایی مثل سفیدبرفی فراموشکار، بیشتر شبیه یه معرفی محصول ساده هستن. یعنی چی؟ یعنی بیشتر روی این تمرکز می کنن که این یه کتاب صوتیه، یا مثلاً چند دقیقه است، یا چه کسی ترجمه و راوی ش بوده. خب، این اطلاعات هم البته لازمه، ولی آیا واقعاً بهمون کمک می کنه که ته و توی داستان رو بفهمیم؟ یا پیام های پنهانش رو درک کنیم؟ من که فکر نمی کنم.
اما این خلاصه ای که دارید می خونید، فرق می کنه! هدف ما فقط معرفی یه محصول نبود. هدف این بود که یه «خلاصه عمیق تر و تحلیلی» رو بهتون ارائه بدیم. یعنی می خواستیم شما بدون اینکه مجبور باشید کل کتاب رو بخونید یا نسخه صوتی ش رو گوش بدید، یه دید کامل و همه جانبه نسبت به این داستان پیدا کنید. ما سعی کردیم بریم سراغ جزئیات داستان، شخصیت پردازی ها رو تحلیل کنیم، و مهم تر از همه، پیام های اصلی و آموزنده کتاب رو براتون روشن کنیم. اینجوری، هم می فهمید که داستان از چه قراره، هم متوجه می شید که این کتاب چه چیزهای باارزشی برای یاد گرفتن داره.
توی این مقاله، ما به دنبال این بودیم که نه تنها بگیم سفیدبرفی نانسی لون فراموشکاره، بلکه نشون بدیم این فراموشکاری چطور داستان رو پیش می بره، چه درس هایی به ما می ده، و چطور این سفیدبرفی با اون سفیدبرفی کلاسیک فرق داره. این تحلیل عمیق تر، چیزیه که کمتر توی خلاصه های دیگه پیدا می کنید و دقیقاً همون چیزیه که به شما کمک می کنه تا انتخاب آگاهانه تری داشته باشید، چه برای خرید کتاب و چه برای معرفی اون به دیگران. پس خیالتون راحت باشه، اینجا فقط یه معرفی ساده نیست، یه تحلیل کامل و جامع از یه کتاب فوق العاده اس.
حرف آخر: یه داستان شیرین برای فکر کردن به خودمون!
خب، رسیدیم به انتهای ماجرای سفیدبرفی فراموشکار نانسی لون. واقعاً این کتاب یه دنیای جدید رو به روی ما باز می کنه، نه فقط برای بچه ها، بلکه برای ما بزرگترها هم کلی حرف داره. پیام اصلیش خیلی واضحه: هیچ کدوم از ما بی عیب و نقص نیستیم و همین نقص ها هستن که ما رو خاص و دوست داشتنی می کنن. سفیدبرفی با فراموشکاری ش، به ما یاد می ده که به جای غصه خوردن برای کمبودها، یاد بگیریم چطور باهاشون کنار بیایم و حتی ازشون برای ساختن لحظه های شیرین و خنده دار استفاده کنیم.
این کتاب یه دعوت نامه است برای اینکه یه جور دیگه به خودمون و اطرافیانمون نگاه کنیم. دعوت نامه است برای اینکه به بچه هامون یاد بدیم همدیگه رو با همه تفاوت ها و کمبودهاشون بپذیرن. بهشون یاد بدیم که دنیا پر از آدم های متنوعه و همین تنوع، زندگی رو قشنگ تر می کنه. پس اگه هنوز این داستان جذاب رو نخوندید یا نشنیدید، حتماً یه فرصت بهش بدید. من مطمئنم که از خوندن یا شنیدن این بازنویسی خلاقانه از یه افسانه قدیمی، حسابی لذت می برید و کلی درس های جدید یاد می گیرید.
پیشنهاد می کنم این کتاب رو برای بچه هاتون بخرید، با هم بخونیدش، یا نسخه صوتی ش رو گوش بدید. بعدش بشینید و با هم در مورد پیام هاش حرف بزنید. ببینید بچه ها چی یاد گرفتن، چه حس و حالی داشتن، و آیا اونا هم تو زندگیشون کسی رو می شناسن که یه نقص بامزه داشته باشه؟ اینجوری هم یه داستان خوب رو تجربه کردید، هم یه گفتگوی عمیق و شیرین با بچه هاتون داشتید. شک نکنید که ارزشش رو داره!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کامل کتاب سفیدبرفی فراموشکار (اثر نانسی لون)" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کامل کتاب سفیدبرفی فراموشکار (اثر نانسی لون)"، کلیک کنید.